محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره
پیوند آسمانی ماپیوند آسمانی ما، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

محمدمهدی کیانپور سرباز کوچلو امام زمانه

تولد پسر قشنگم مبارک

تولدت مبارک هر انسان لبخندی از خداست                                                         و                      تو زیباترین لبخند خدایی بهانه سبزم         فردا تولد تو!!!!!!! حتما می پرسی چطوری ؟؟؟؟ 91/5/27یعنی روزی که دنیا امدی روز قدس  بود و فردا هم روز قدس پس تولدت مبارک گلم .این گل هم برای تو که همیشه زنده وزیبا باشی.ببخشید یکم عجله دارم باید برم ...
2 مرداد 1393

خاطرات شبهای قدر

محمدمهدی  وشبهای قدر شب بعد خوردن افطاری سه نفری اماده می شدیم بریم مراسم احیا وای که تو مردم از خنده کشتی  تازه بجای خوندن دعای جوشن فقط به تو نگاه می کردن میگی چرا؟ آخه وقتی همه دعای جوشن داشتن و با صدای بلند می خوندن تو هم کتاب دورا کوچلوت بر می داشتی وباصدای بلندتری می خوندی.موقع پذیرایی هم که از خودت بیخود میشدیو دنبالش میکردی تا ازش نمی گرفتی پیش بابایی برنمی گشتی .یه بار هم که با من امدی سمت خانمها با یه دختر بچه دوست شده بودی مگه ولش میکردی دستش رو می گرفتی تا بیاد پیش تو بشینه وبا تو بازی کنه از دست تو نازمن .براش چه کارها نمی کردی آب ببری  وبوسش کنی  نازش کنی خنده دارش اینه که بیچاره نمی...
1 مرداد 1393

ماه مهربونی ها

  پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: «ماه رمضان به اين نام خوانده شده است، زيرا گناهان را مى سوزاند.»  خدای خوب و مهربونمون ماه قشنگ و خوبت در حال تمام شدن پس  به ما کمک کن تا خوب زندگی کنیم و مثل خودت بخشنده ومهربون باشیم.امین ...
1 مرداد 1393

دایره المعارف جدید

لغت نامه پسر گلم:                    بابا ..................................  باباییییی مامان ............................. .. ماما بشین ............................  بشییی ماهی .......................... ما ییییی قطار ........................ . هو هو چی چی اب ............................ . اب  دایی .............................. دایی خاله .......................... خاه  پدر جون.................... پدجو مادر جون................... ما...
30 تير 1393

اتلیه شاه داماد

امروز یه روز خوب و به یاد ماندنی واسه منو مامانت بود   . حتما می پرسی چرا البته حقم داری  چون یادت نیست حالا که داری این مطلب میخونی نمیدونم چند سالته ولی مطمنم هز چند سالت هم که باشه نمیتونی حس خوشحالیه که منو مامنت موقع عکس گرفتن تو آتلیه داشتیم رو درک کنی . ! البته ناراحت نشیا که بهت میگم نمی تونی اخه اون موقعی که من هم مثل تو هنوز بچه نداشتم هر موقع بابا یا مامانم اینو بهم میگفتن منم بهم بر میخورد ولی الان خوب می فهمم که راست میگفتن ادم تا خودش بچه نداشته باشه هیچ وقت نمیفهمه عشق یه پدر مادر یعنی چه ؟ میدونی از روزی که تو امدی تقویم روی دیوار خونمون عوض شد دیگه تاریخ های روش نه با حرکت زمین اندازه گیری میشه نه با حرکت ماه ...
31 ارديبهشت 1393

خاطره به یادماندنی

این عکس ها برای شب قبل سال تحویل  شبی پر خاطره برای من و نی نیم.حتما می پرسین چطوری؟ برای نماز مغرب قرارشد بابای محمد مهدی بره حرم که اگه هوا سرد نبو و پسرم از خواب نازش بیدار شد ببرمش حرم ...با کلی التماس و خواهش پسرمون رو از خواب بیدار کردم وبرای اینکه وسط راه دچار مشکل نشیم تمام راه تو بغل مامان بودی تا یک وقتی چیزی تو رو به سمت خودش نکشونه....رسیدیم حرم قرار ما با بابایی رواق امام بود واز انجایی که گوشی بابا خاموش بود باید پیداش می کردم .وااااااای چشمتون بد نبینه رواق به خاطر اینکه اقای خامنه ای روز عید صحبت کنه بسته بودن  همینطوری که بغلت کرده بودم به خودم می گفتم از کدوم راه برم نزدیک تر.داشتم صحن غدیر می رفتم که یادم امد ...
2 فروردين 1393

پسر با سیاست

سلام پسر گلم ببخش از اینکه بازهم دیر شد.الان تو روی پاهای من نشستی واز حمام امدی چند روز پیش شمال بودیم و تو توی ماشین خوابیده بودی تا رسیدیم خونه مادر جون و مادر جون امد تا جات رو پهن کنه  از خواب پاشدی و چنان ذوقی کردی بدو اول رفتی بغل پدر جون اخ که چقدر اون اینکار تو رو دوست داره اخه هیچ کدوم از نوه ها این کار رو باهاش نکردن اما تو با سیاستی که داری همه رو به خودت جذب می کنی.اخ که من و بابات عاشق این کارت هستیم تازه پشت تلفن نگو و نپرس کلی باهاشون حرف میزنی که اونا قش می کنند با خنده هات.دوست داریم عاشقتیم   ...
10 اسفند 1392