این عکس ها برای شب قبل سال تحویل شبی پر خاطره برای من و نی نیم.حتما می پرسین چطوری؟ برای نماز مغرب قرارشد بابای محمد مهدی بره حرم که اگه هوا سرد نبو و پسرم از خواب نازش بیدار شد ببرمش حرم ...با کلی التماس و خواهش پسرمون رو از خواب بیدار کردم وبرای اینکه وسط راه دچار مشکل نشیم تمام راه تو بغل مامان بودی تا یک وقتی چیزی تو رو به سمت خودش نکشونه....رسیدیم حرم قرار ما با بابایی رواق امام بود واز انجایی که گوشی بابا خاموش بود باید پیداش می کردم .وااااااای چشمتون بد نبینه رواق به خاطر اینکه اقای خامنه ای روز عید صحبت کنه بسته بودن همینطوری که بغلت کرده بودم به خودم می گفتم از کدوم راه برم نزدیک تر.داشتم صحن غدیر می رفتم که یادم امد ...